واهمه‌های با نام و نشان

آغاز هر سال، کورسویی از امید در دل‌ها زبانه می‌کشد؛ که شاید امسال سال دیگری باشد. گرهی گشوده شود، زخمی التیام یابد، و بارانی ببارد. اما بهار ۱۴۰۴، با تصاویری از مرگ‌های مکرر و احساسی عمیق از اندوه و بی‌پناهی آغاز شد. آنچه در فروردین و اردیبهشت گذشت مجموعه‌ای از…

ادامه

دو زبان، دو دلهره

و لی لُغتان، نسیت بأیهما کنتُ اَحلم. دو زبان دارم که از یاد برده‌ام به کدام‌یک خواب می‌دیدم. محمود درویش مهر ۱۳۸۸ بود. داشتم خودم را برای رفتن به خوابگاه آماده می‌کردم. کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه چمران پذیرفته شده بودم و باید چهار سال با جاده‌ی بستان-اهواز رفیق…

ادامه

زیستن در شعاع سلطه

انسان مدرن تحت‌تأثیر مخاطرات خاص این دوران، و اضطراب‌های ناشی از آن، روانی متزلزل دارد. چنین انسانی عاملیت چندانی ندارد و امکان تولید اثر برایش دشوار است. در این شتاب، خطر در هر لحظه‌ی زندگی‌ موج می‌زند. به تعبیر مارشال برمن، فیلسوف امریکایی در کتاب تجربه‌ی مدرنیته، مدرن بودن ما…

ادامه

به کدام سرزمین بازگردانده شوم؟

در روزهایی که اخبار دستگیری و اخراج دسته‌جمعی مهاجران و پناهجویان افغانستانی از ایران منتشر می‌شود، یکی از نگران‌کننده‌ترین جنبه‌های این اقدام، اخراج کودکان افعانستانی‌تبار ساکن ایران است که در بسیاری از موارد زبان و فرهنگی غیر از ایران را نمی‌شناسند. امیر، نوجوان ۱۵ ساله‌ی افغانستانی، در روزهایی که تهران…

ادامه