افراطی‌ها خشن‌ترند

بازخوانی ده پژوهش‌ درباره‌ی خشونت علیه زنان

چیدمان با عنوان «بی‌نام‌ونشان» اثر وحید تونا، هنرمند ترکیه‌ای اشاره‌ای است به 440 زن کشته‌شده به‌دست مردان در ترکیه (2018)

«مردان زنان را کتک می‌زنند، چون زنان مقصرند.» ۵۳ درصد مردان با این گزاره موافقند. ۱۳ درصد فکر می‌کنند «اگر زنی نقاط ضعف شوهرش را به او یادآوری کند، مرد حق کتک زدن او را دارد.» ۵۰ درصد مردان هم باور دارند که «اگر زنی به شوهرش خیانت کند، مرد حق دارد او را کتک بزند.» اینها نتایج بررسی‌ای است که ده سال پیش در مجله‌ی پژوهش‌های راهبردی مسائل اجتماعی منتشر شد. این مقاله که یکی از نویسندگانش هم مرد بود، نگرش دانشجویان پسر دانشگاه مازندران در سال ۹۱-۹۲ را درباره‌ی خشونت علیه زنان سنجیده بود. نتایج نشان داد که ۷ درصد مردان با حمایت قانونی از زنانی که «مورد ضرب و شتم» قرار می‌گیرند، مخالف هستند. ۳۶ درصد هم فکر می‌کنند برای مردان همیشه‌ بهانه‌ای برای ضرب و شتم همسر وجود دارد. این پژوهش یکی از معدود مقالاتی است که نگرش مردان درباره‌ی خشونت علیه زنان را سنجیده است. در نبود یک پژوهش ملی درباره‌ی مسأله‌ی رو به افزایش خشونت علیه زنان ناچاریم پژوهش‌های انجام‌شده در دانشکده‌ها و مجلات تخصصی را مرور کنیم. بخشی از این پژوهش‌ها در دهه‌ی هشتاد صورت گرفته و تعدادی هم مربوط به بررسی‌های دهه‌ی ۹۰ و چند سالِ پس از آن است.

رویکرد مردان تهرانی در دهه‌ی هشتاد

در دهه‌ی هشتاد، ده پژوهشگر از ۵۰ زوج در مناطق مختلف تهران درباره‌ی خشونت علیه زنان نظرخواهی کردند. نتایج این پژوهش کیفی که در مجله‌ی دانشکده‌ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی منتشر شده نشان می‌داد که مردان تهرانی در سال ۸۷، مشکلات اقتصادی، تفاوت سطح سواد زن و مرد و بالابودن سطح خشونت در کل جامعه، توقعات دست‌نیافتنی، ناتوان بودن مرد در برخورد با ناملایمات بیرون خانواده و مذهبی نبودن را از عوامل خشونت علیه زنان می‌دانستند. مردان مشارکت‌کننده، تأثیرپذیرفتن از کسانی که اهل خشونت هستند و مشکلات جسمی و روانی زوج‌ها، ازدواج در سن پایین و ازدواج بدون شناخت را دیگر دلایل خشونت‌ورزی مرد می‌دانستند.

از نگاه این مردان، برای پیشگیری از این نوع خشونت، باید مردان را آگاه کرد، تبعیض‌ها را کم کرد و دستگاه قضا و پلیس هم وارد عمل شوند.

مواجهه‌ی زنان با خشونت خیابانی

بسیاری از زنان در طبقه‌های مختلف اجتماعی تجربه‌هایی از مواجهه با مزاحمت خیابانی، متلک‌پرانی و آزار خیابانی داشته‌اند. در سال ۹۵، دو پژوهشگر علوم اجتماعی در دانشگاه مازندران، تحلیلی کیفی‌ با موضوع شناسایی عوامل مؤثر بر میزان رخ‌ دادن مزاحمت خیابانی انجام دادند. یافته‌های کلیدی این پژوهش نشان می‌داد که فقط ۲.۶ درصد پاسخگویان، در طول سال‌های ۹۴ تا ۹۵ مورد مزاحمت خیابانی قرار نگرفته‌اند و حدود ۷۰ درصد از ۳۶۲ پاسخگو، از روزی چندبار تا ماهی یک‌بار مزاحمت خیابانی را تجربه کرده بودند. همچنین پذیرفتن کلیشه‌های جنسیتی بر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن تأثیر منفی داشت و پذیرش ارزش‌های مردسالاری و یادگیری اجتماعی، رابطه‌ی مستقیمی با میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن نداشت.  

در سال ۹۹، سه استاد جامعه‌شناس، پژوهش دیگری را با موضوع مزاحمت خیابانی منتشر کردند. این مقاله که در فصلنامه‌ی مطالعات زنان دانشگاه الزهرا به چاپ رسیده، از ۱۸ دانشجوی دختر دانشگاه یاسوج، درباره‌ی تجربه‌های قرار گرفتن در معرض مزاحمت‌های خیابانی‌شان پرسیده بود. یافته‌های این بررسی تأیید می‌کرد که شیوع و گستردگی مزاحمت خیابانی در بیرون از خانه، در معابر و مکان‌های عمومی، زیاد است، نویسندگان این مقاله همچنین می‌گویند، با وجودی که گاهی مزاحمت‌های خیابانی ساده‌انگاری می‌شود اما آثار مختلفی دارد، پیامدهای این اتفاق شامل: سلب امنیت فردی، کاهش مشارکت اجتماعی زنان و سلب امنیت خانواده‌هاست. این معضل به اعتقاد نویسندگان پژوهش در درازمدت می‌تواند سبب بی‌تفاوتی اجتماعی نسبت به مزاحمت‌های خیابانی شود.

چرا مردان خشونت می‌ورزند؟

چرا گروه‌هایی از مردان، زنان را کتک می‌زنند؟ چرا تحقیرشان می‌کنند؟ ریشه‌ی این خشونت در چیست؟ پژوهش‌های متعددی برای پاسخ به این پرسش‌ها در سال‌های اخیر انجام و منتشر شده است. مقاله‌ای که در مجله‌ی مطالعات اجتماعی ایران در سال ۹۱ منتشر شد، نشان می‌داد بیشترین میزان خشونت، خشونت روانی و جنسی، و کمترین میزان خشونت، خشونت اقتصادی است. این پژوهش از ۲۰۰ زن متأهل در شهرستان روانسر، که بیش از یک سال از ازدواج آنها گذشته بود، درباره‌ی خشونت خانوادگی نظرخواهی کرد. نتایج نشان می‌داد بین تصور اقتدارگرایانه‌ی مرد از نقش خود و خشونت علیه زنان رابطه‌ی مستقیم و معنی‌داری وجود دارد، و بین کمک و همکاری شوهر در کارهای منزل یا خشونت علیه زنان هم رابطه‌ی معکوس و معناداری مشاهده می‌شود. زنان نتیجه گرفته بودند که بین تجربه‌ی خشونت زن و مرد در خانواده‌ی مبدأ و خشونت علیه زنان رابطه‌ی مستقیم و معناداری وجود دارد. در سال‌های ۹۹ تا ۱۴۰۰، شایع‎ترین نوع خشونت علیه زنان در ایران هم ابتدا خشونت روانی و بعد از آن خشونت جسمی و بعدتر جنسی تشخیص داده شد. زهرا جعفری و فاطمه پروین در مقاله‌ای که در مجله‌ی پرستاری و مامایی به چاپ رسید، نتیجه گرفته بودند که مشکلات اقتصادی-اجتماعی، اعتیاد همسر، سن، سطح تحصیلات، تعداد فرزندان، فضای سایبری، بحران کرونا و … از عوامل زمینه‌ساز خشونت علیه زنان هستند.

خشونت علیه زنان و محیط زیست

یکی از تازه‌ترین پژوهش‌های منتشرشده به رابطه‌ی میان «خشونت علیه زنان و تخریب محیط زیست» اشاره دارد. این پژوهش در سال ۱۴۰۱ در مجله‌ی فقه زن و خانواده منتشر شده و نتیجه گرفته تخریب محیط زیست می‌تواند زمینه‌ساز خشونت علیه زنان باشد: «خشونت اکولوژیک علیه زنان نیز می‌تواند با از میدان به در بردن زنان به‌عنوان پاسداران محیط زیست و منابع طبیعی، موجب تخریب جدی‌تر شود. با وجود شیوع این نوع از خشونت علیه زنان، در اسناد و سازوکارهای مرتبط با محیط زیست و زنان توجه شایسته‌ای به آن نشده است.» دو نویسنده‌ی این پژوهش نتیجه گرفتند که نهادهای رسمی ملل متحد و دولت‌ها باید با نابرابری جنسیتی پیکار کنند. آنها می‌گویند، سازمان‌های مردم نهاد مرتبط با حقوق زنان هم باید تلاش کنند تا ضمن پاسداری از محیط زیست، زمینه‌ی توجه بازیگران مختلف به این پدیده را افزایش دهند.

تنبیه اقتصادی زنان

۱۴۰۱ پژوهشی با موضوع «راهبردهای زنان در برابر خشونت اقتصادی همسر» در نشریه‌ی انحرافات و مسائل اجتماعی منتشر شد. پژوهشگران این مقاله گفتند: «بدرفتاری اقتصادی یکی از معضلات مهم مبتنی بر جنسیت و از اشکال خشونت خانگی است که به صورت پنهان و نامرئی علیه زنان رخ می دهد و بر کیفیت زندگی آنان تأثیر منفی دارد. در حال حاضر با توجه به وضعیت اقتصادی این نوع خشونت رو به افزایش است.» زنان مشارکت‌کننده در این پژوهش که در شهر بندرعباس سکونت داشتند دو رویکرد در مقابل این خشونت داشتند، یا سازگاری می‌کردند یا مجبور به تسلیم می‌شدند.

رابطه‌ی مجازات و خشونت

بسیاری کیفرهای قانونی را چاره‌ی پایان ‌دادن به خشونت علیه زنان می‌دانند. با این حال پژوهشی تازه نتیجه گرفته که سیاست سرکوب «حتی با تأکید بر پیشگیری و بازدارندگی آن نمی‌تواند این معضل را حل کند.» پنج نویسنده‌ی این پژوهش، که در زمستان پارسال در مجله‌ی حقوق و سیاست منتشر شده، تأکید کرده‌اند که فرهنگ‌سازی با تغییر ذهنیت و نهادینه ‌‌کردن گفتمان انسانی و توانمندسازی زنان توأم با قانونی جامع، دارای ضمانت اجرای مؤثر لازم است. نویسندگان همچنین می‌گویند «تصویب لایحه‌ی پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنها در برابر سوءرفتار نقص‌های موجود را رفع می‌کند.» لایحه‌ای که در این پژوهش به آن اشاره شده، در ابتدا کلمه‌ی خشونت را در عنوان یدک می‌کشید، بعدتر «خشونت» حذف شد و در طی یک دهه تغییرات محتوایی زیادی داشت و هنوز هم تصویب نشده است.

افراطی‌ها خشن‌ترند؟

پژوهش‌ها می‌گویند افراطی‌ها خشن‌ترند. پژوهشی با عنوان «هنجاریابی مقیاس افراط‌گرایی خشونت‌آمیز» و رابطه‌ی آن با خشونت علیه زنان در مجله‌ی پژوهش‌های روانشناسی اجتماعی، بهار امسال منتشر شده و نویسندگان این پژوهش نتیجه می‌گیرند «اغلب افراد دارای نگرش‌های افراطی خشونت‌آمیز، گرایش به خشونت اجتماعی علیه زنان دارند.» جامعه‌ی آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه‌های شهر تبریز در ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند: ۲۵۰ مرد و ۱۶۷ زن. داده‌های این پژوهش نشان می‌دهد که کسانی اغلب از خشونت اجتماعی علیه زنان حمایت می‌کنند و استفاده از روش‌های خشن و غیرقانونی را مجاز می‌دانند که نگرش‌های افراطی دارند.

یک پاسخ ثبت کنید

Your email address will not be published.

مطلب قبلی

کفش‌هایش و دیگر هیچ

0 0تومان