آدمها ترجیح میدهند او را نبینند، مردی را که تا کمر خم شده توی سطل بزرگ زباله و آشغالها را هم میزند. لکههای چرک و چرب بهزحمت روی لباسهای سر تا پا سیاهش دیده میشوند. برخلاف لباسهای کهنه و کثیف و پارهاش موهایی مرتب، تمیز و شانهشده دارد. کیسههای زباله…
ادامه«از این مددجو حمایت میکنم.» روی مربع کنار این جمله که کلیک کنی راهی پیدا میشود به رویاهای کودکانهای که در هزارتوهای نداری معنا میشود. «ندارم… نمیتوانم… نمیشود…» دایرهی معیوبی که فقر را در فقر نگه میدارد و آیندهی این بچهها را با همهی استعدادهایشان جدا از سرنوشت محتوم پدرومادرانشان…
ادامهیازده ماه پیش پای «گشین» توی قایمموشک بازی گم شد و دیگر پیدا نشد. آن روز مین زیر پای او و شش همبازیاش منفجر شد. چشم و صورت «سینا» و «آلا» و تن «خبات»، «متین»، «بهنوش» و «زانا» پر از ترکشهایی شد که هنوز زیر پوستشان جابهجا میشود. مین از…
ادامهبیستمین شمارهی ماهنامهی «شبکه آفتاب» منتشر شد. مطالب شمارهی شهریور این ماهنامهی فرهنگی ـ هنری با محوریت موضوع «روزنامهنگاری» تهیه شده است. در بخش اجتماعی این شماره علیاکبر قاضیزاده مطلبی نوشته با عنوان «کسوت و کسوتسازی» دربارهی وضع فعلی حرفهی روزنامهنگاری در ایران. در دیگر صفحات بخش اجتماعی نوشتهای از…
ادامه