اوایل همه مدام زنگ میزدند تا مطمئن شوند نیتا نه خیلی افسرده است نه خیلی تنها، نه خیلی کمغذاست و نه خیلی در نوشیدن افراط میکند (چنان قهار بود که خیلیها یادشان میرفت نوشیدن حالا بهکل برایش ممنوع شده). نمیگذاشت کسی نزدیکش شود بیآنکه با عزادار بودنش فخر بفروشد یا…
ادامهساعت آستان حضرت عبدالعظیم شهرری، که هدیهی ملکه ویکتوریا به ناصرالدینشاه بود، اسقاطی شد. این ساعت تاریخی، که شاید نمونهی دیگری از آن تنها در شمسالعماره باشد، قدمتی حدود دویست سال دارد. هرچند این ساعت هیچگاه در فهرست اشیای منقول میراث فرهنگی ثبت نشد و چندان مورد توجه قرار نگرفت،…
ادامهسال ۱۹۲۰، چند هفته پس از انتشار «این سوی بهشت»، اسکات فیتزجرالد به پیشنهاد جان ویلیام راجرز، مدیر تبلیغات انتشارات اسکریبنرز، با خودش مصاحبهای کرد، مصاحبهای که قرار بود برای تبلیغ کتاب اول این نویسنده جوان پرشروشور استفاده شود. چند روز بعد اسکات فیتزجرالد با مصاحبهای که با مداد و…
ادامهدل باران را عروسک پارچهای برده بود. از آن همه عروسکی که در خانه داشتند، باران دل به او بسته بود. چشمهای سیاه و تابهتای عروسک پارچهای به او میخندید. همین خندهها بود که آغازگر جستوجو شد برای یافتنِ عروسکهای پارچهای. «ویدا حیدری»، مادر باران که گاهبهگاه عروسکی میساخت با…
ادامه