نبض بیمار سرطانزده را میگیرد. چه فرق میکند که رگهایش چندبار در ثانیه میزند. نه هر دمی که فرومیرود ممد حیات است و نه چون برمیآید مفرح ذات. آفتابِ ظهرِ شهریورماهیِ اصفهان تیز است و از گوشهی پردههای نیمکشیده، ریخته روی تخت بیماران مرکز طب تسکینی؛ جاییکه «بیماران فاز انتهایی»…
ادامهمارگارت اتوود و جرج اورول و اریک لارسون راههایی برای تشویق خوانندگان به مبارزه با دولت ترامپ در شهرهای بزرگی همچون سانفرانسیسکو شدهاند. یک نیکوکار ناشناخته اینروزها کپیهایی از سه رمان مشهور پادآرمانشهری را میخرد و در کتابفروشیها میگذارد تا مردم آنها را بخوانند، بالای این کتابها هم روی مقوایی…
ادامهکونیکو یامامورا سرنوشت عجیبی دارد. میگویند نامها از آسمان میآیند و بر تقدیر ما تأثیر میگذارند اما داستان او استثنایی است که به نقض قاعده انجامید. کونیکو در ژاپن به معنای فرزند کشور است اما صاحب این نام خودش را فرزند ایران میداند. یامامورا هم معنای کوه و دشت میدهد…
ادامهخاکسترها بر آب میرقصند. تولدی دیگر. سال ۲۰۱۰ است. زنی از راه دور آمده، به اصفهان، آمده تا بر پل خواجو بایستد. گویی با خود میگوید: «جان تو اینجا بود عزیزم. تنت اما خیلی دور. سوزاندمش تا همانطور که آرزویش را داشتی، خاکسترت را بر آب دهم.» همه خاموش بودند.…
ادامه