خنکای پاییز در استخوانم، از پلههای ساختمانی صنعتی در بروکلین بالا میروم و نیکی نجومی، مردی ریزجثه با موهای جوگندمی، با لبخند کودکانهی نافذی به استقبالم میآید. مرا میگیرد و به آغوش هم میافتیم؛ مهری برون میتراود که تنها بین غریبههایی اتفاق میافتد که در غربت زندگی میکنند. برای من…
ادامهگویی امواج مشوشتر از همیشه بر صخرههای ساحل میکوبند. خانهی ساحلی شاعر، بر آستانهی موجکوبِ ایسلانگرا، غارت و ویران شده است. شیشهها خرد شده و بادی که از اقیانوس نیلگونِ کفآلود میوزد ویلای دواُشکوبه را بیامان درمینوردد و میان اتاقها و راهپله زوزه میکشد. اسبهای چوبین، سردیس فرشتگان نمکسودِ دماغهی…
ادامهجمعی از فعالان میراثفرهنگی در نامهای به رئیسجمهور خواستار بررسی موضوع فرستادن اشیای تاریخی ایران برای برگزاری نمایشگاهی در بن آلمان شدند. نمایشگاه «ایران؛ فرهنگ کهن بین آب و بیابان» با آثاری شاخص از هزارهی هفتم پیش از میلاد تا آغاز دورهی هخامنشی از موزهی ملی ایران در ساختمان موزه…
ادامهشما نویسنده هستید؟ پس احتمالاً بدتان نمیآید دو ماهی را در شانگهای سپری کنید و بتوانید در فضایی که همهچیزش برای نوشتن تدارک دیده شده روی نسخهی اولیهی رمانتان کار کنید. شاید هم دلتان بخواهد در روستای دورافتادهی وایمینگ و علفزارهایی با چشمانداز دامها و تپهها کار کنید. اقامتگاههای نویسندگان…
ادامه