گفت: «هیچوقت باهات اخت نمیشه. اینو یادت باشه همیشه.» گفتم: «خب شما هر روز بهش غذا میدید. از دست شما غذا میگیره.» کنار واریوم افعی ایستاده بودیم. گفت: «من هم شکل غذا میبینه. مار اینطوریه.» خوشخط و خال؟ گلهای سفید مروارید را رد کنم، از یاس زرد گذر کنم، از…
بالاخره این توافق کذایى به نفع ما بود یا به نفع آنها؟ کلیشهاى متداول مىگوید که جواب اینطور سؤالها را تاریخ خواهد داد، ولى مگر تاریخ جواب شفافى به سؤالهاى ما دربارهى قطعنامهى ۵٩٨ داده که به این یکى هم بدهد؟ نفر اول دیپلماسى مملکت با آن استراتژى مشهورش از…
«باراک اوباما» چند روز پیش از ترک کاخ سفید در اتاق مشهور بیضی پیش روی میچیکو کاکوتانی، منتقد و روزنامهنگار ارشد «نیویورکتایمز»، نشست و با او دربارهی ادبیات و کتاب حرف زد. فهرستی که او هر سال تابستان از کتابهایی که مطالعه کرده بود اعلام میکرد از سوی منتقدان ادبی…
«همین که نخستین سپیدهدم صبح درخشید، گیلگمش برخاست و به بالین رفیق خود نزدیک شد. انکیدو آرام خفته بود … و گیلگمش گریست و گفت: انکیدو تو ای رفیق جوان. قدرت تو و صدای تو، کجا ماندهاند؟ انکیدو من کجاست؟ بااینهمه او چشمانش را نمیگشاید. گیلگمش دست بر قلب او…