ادبیات پلیسیجنایی از آن ژانرهایی است که هنوز خیلیها فکر میکنند باید علاقمندیشان را بهش پنهان کنند، اما احتمالاً این قضیه مختص ایران است، چون جاهای دیگر نویسندگان داستانهای جناییپلیسی نهفقط ادیب بلکه تکنسینهایی تمامعیار در ساخت و پرداخت رمان شناخته میشوند؛ پلیسینویسها سرآمدند چه از نظر درآمد و فروش…
«از دانشگاه برمیگشتم به خانه، از یک جایی در مسیر احساس کردم دو مرد موتورسوار تعقیبم میکنند. هر جا میرفتم، میآمدند. خیلی ترسیده بودم. قلبم داشت از دهانم بیرون میزد. شروع کردم به دویدن. به یک کوچه رسیدم. تاریک بود. بیتاب بودم. موتورسواران به من نزدیک شدند. نمیدانستم باید چکار…
در بعدازظهری پاییزی، روبهروی فرهنگسرای اندیشه، چند جوان با ظاهری «هنری» سر سکانسی از فیلمشان توی سر و کلهی هم میزنند و در سالن اجتماعات صدنفرهی فرهنگسرا، چند زن و مرد جوان با فاصلههای نامنظم منتظر نشستهاند. روی سِن بَنری یک در دو متر نصب کردهاند و رویش این جمله…