اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

«یخدان را می‌گذارند روی میز. صورت مردها خسته و عصبی است. همزمان حرف می‌زنند و صدایشان در هم گم ‌می‌شود. در میان جمله‌ها «دست»ی هست و دست‌های مردها به یخدان اشاره دارد. چاره‌ای نیست، داد می‌زنم که ساکت شوند. آنکه از همه مسن‌تر است انگشت اشاره را سمت یخدان روی…

ادامه

گورستانِ آب

میان شهرهای جنوب ایران، اگر سراغ شهری پرآب را بگیری، چندتایی بیشتر وجود ندارد. مهم‌ترین آنها شوشتر است که نظامِ آبیِ عجیبی دارد. چندین‌وچند سازه‌ی آبی در این شهر به‌هم پیوسته‌اند تا آب به آسیابش بریزند. آنچه خواهید خواند گزارشی است که آمار و اطلاعاتش از دو مقاله‌ی علمی‌دانشگاهیِ علی‌محمد…

ادامه

سفر بالغ بر چهارصد شیء باستانی به آلمان

چندی پیش مدیرکل اداره‌ی موزه‌های کشور اعلام کرده بود که نزدیک یکصد شی‌ء پیش از تاریخ برای برگزاری نمایشگاهی در آلمان راهی این کشور می‌شود، اما این مدیرکل حالا، چند ماه مانده به برگزاری این نمایشگاه، در گفت‌وگویی با «شبکه آفتاب» از سفر سیصد تا چهارصد شیء خبر می‌دهد: «هنوز…

ادامه

چهارصد ضربه

صدای آژیر قلبم را از جا می‌کند، قلب آدم اگر در حالت عادی صد ضربه در دقیقه بزند، وقت‌هایی که آژیر به صدا درمی‌آید این قلب گلوله‌ی سختی می‌شود که در قفس سینه آرام‌وقرار ندارد. می‌زند و تقلا می‌کند. صد، دویست، سیصد، چهارصد ضربه. بعد از هر عملیات یا وقتی…

ادامه