ولادیمیر نابوکوف در جوانی مدتی آموزش مشتزنی دیده بود و در کمبریج و برلین به این ورزش میپرداخت. از نویسندهای «مردانه» مانند همینگوی میتوان انتظار داشت به گاوبازی و بوکس علاقه داشته باشد، ولی بعید است خوانندهی آثار نابوکوف تصور کند که صاحب چنین سبک ظریف و شکنندهای اهل مشتزنی…
ادامهبه منصور کوشان «هیچچیز احمقانهتر و مسخرهتر از این نیست که بنشینی و برای یک مشت آدم احمقتر از خودت چرتوپرت بنویسی. آن هم که چی؟ که مثلاً یک شبی یا روزی، گوشهی خیابانی کوچهای یا میدانی وقتی توی فکر رفتی که چه جوری با چهارتا دهتومانی پاره خودت را…
ادامهنیویورکتایمز اینروزها تمام تلاشش را میکند که یادآوری دقیقی، از آنچه امریکا را ساخت، به خوانندگانش بکند و از فرهنگ و اندیشه و هنری حرف میزند که مهاجران و پناهندگان برای امریکا ساختهاند. در یکی از تازهترین گزارشهای این روزنامه، از ۲۵ نویسندهای یاد شده است که مهمترین آثارشان را…
ادامهمیگوید حضورش در جامعهی موسیقی ایران همیشه با سکوت همراه بوده؛ میگویم ولی مردم شما را دوست دارند، پیگیر کارهایتان هستند، «شب، سکوت، کویر» هنوز جزو محبوبترین آثار مردم است، منتظرند که به ایران بیایید و به صحنه بروید؛ میگوید مردم لطف دارند ولی برخورد آنها با برخورد بدنهی جامعهی…
ادامه