کتلتها توی روغن جیلیز و ویلیز میکنند و یکییکی سرخ میشوند. نمیدانم چرا یکدفعه احساس میکنم که حتماً باید سیبزمینی هم سرخ کنم برای کنار کتلتها، از توی سبد دو تا درشتش را انتخاب میکنم. وسط پشتورو کردن کتلتهای توی تابه و پوست گرفتن و خلال کردن سیبزمینیها، از توی…
ادامهشاید روزی کتابی معروف شد به طنزآمیزترین نوشته در تاریخ زبان فارسی؛ کتابی حاصل جمعآوری جملات و پاراگرافهایی که همهی این سالها در ممیزی پیش از انتشار از کتابها حذف شدهاند. هرچند اعمالکنندگان ممیزی معتقدند مسألهی ممیزی و نظارت بر کتابها براساس مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام میشود و…
ادامهمهدی وثوقنیا در گالری راه ابریشم نمایشگاه عکس نسبتاً پرتعدادی با عنوان «انزلی» به نمایش گذاشته. عنوان سعی میکند، با برگزیدن فقط نام شهر، از هیچ معنای دیگری بار نگیرد و ذهن مخاطب را در هیچ سمتوسویی ساخته و پرداخته نکند. آنچه با شنیدن این نام بلافاصله به ذهن میآید…
ادامهخانوادهی مقتول گفته بودند هیچکس از خانوادهی بلال نیاید درِ خانه. شبِ آخر بود. شهر دلهره داشت. مردم، نگاهها، جنبش لبها جور دیگری بود. تلفنها مدام زنگ میخوردند. ما چهار نفر بودیم. تمام راه وقتی عکاس جوان داستانِ ازدواجش را تعریف میکرد تا شاید راه کوتاه شود، گوشهی ذهنمان به…
ادامه