تاریخچه‌ی «عشق» کتاب‌خوانی

سال آخر دانشگاه کلاسی برداشتم درباره‌ی جین آستین، کلاسی فوق‌العاده و باید بگویم با حال‌وهوایی عجیب. تقریباً همه‌ی دانشجوها زن بودند (از حدود صد نفر، فقط پنج یا ده‌ تا مرد بود) و برای مجانین جین آستین عشرتکده‌ای بود. سر جلسه‌ی اول، استاد خودش را یک «جِینی» معرفی کرد؛ به…

ادامه

هست شب، یک شب دم‌کرده…

جلو در گالری ای. جی. با پرده‌ی ضخیم سیاه‌رنگی پوشانده شده؛ برای جلوگیری از ورود کوچک‌ترین روشنایی به فضای داخلی. وارد که می‌شوی همه‌جا تاریک است جز کادرهای کوچک شش در نه سانتی‌متری که عکس‌های ترنس‌پرنت اجراشده روی لایت‌باکس را نشان می‌دهند. عکس‌های مجموعه‌ی «هست شب» ویترین مکان‌هایی (اغلب فروشگاه)…

ادامه

«یک بار در سال هم ضرر دارد»

آن‌قدر از در و دیوار روزنامه‌فروشی مجله و روزنامه آویزان است که کسی  به کتابی که در آن همهمه، خاموش و خفته منتظر مشتری است، توجه نمی‌کند. مشتری‌هایش هم مثل خودش؛ کسی آن‌جا هوس ورق زدنش را نمی‌کند، احتمالاً از قبل نشانش می‎کنند، برش می‌دارند، و سریع پولش را حساب…

ادامه

دیوارهای شهر متولی دارند

یک)‌ به روایت مخاطبان کیسه‌های زهواردررفته‌ی آبی‌رنگشان را از روی شانه‌ی لباس‌های نخ‌کش‌شده زمین می‌گذارند و به دهان «طلا» که در عکس باز مانده خیره می‌شوند؛ ردیفی از دندان‌های سیاه و پوسیده روبه‌رویشان است و زیر عکس فقط یک جمله مرقوم شده: «دروازه غار». ـ می‌شناسیدش؟ با هم می‌گویند: «نه.»…

ادامه