مسکو، خیابان سادویاوا، پلاک ۱۰

«مرشد و مارگریتا» رمانی که نویسنده‌اش ۱۲ سال برای نوشتنش وقت صرف کرد، کتابی که بولگاکف  آنقدر زنده نماند تا چاپ تر و تمیز کتابش را ببیند. رمانی به‌غایت پیچیده که نویسنده‌اش روزگاری برای فرار از تیغ سانسور تا توانست در آن استعاره ساخت و در آن شیطانی را که…

ادامه

دودی سیاه که کمی دورترک به آسمان رفته

«فریب‌خورده» آخرین ساخته‌ی سوفیا کاپولا، که جایزه‌ی بهترین کارگردانی جشنواره‌ی کن را هم برایش به ارمغان آورد، جایی بیرون از کارنامه‌ی سینمایی خالقش قرار نمی‌گیرد. در این فیلم دوباره او به سراغ روایتی در بستر تاریخ رفته است (مثل «ماری آنتوانت»)، باز هم با بخشی از روانشناسی قهرمان زن (در…

ادامه

در جست‌وجوی سویدا

از کنار ساطور روی دیوار که رد می‌شود، می‌گوید انگار قرار نیست گرافیست‌ها دست از سر چاقو بردارند اما خبر ندارد همان مجسمه‌ای هم که به سمتش می‌رود، پشت زخم‌خورده‌ی هر یک از ما را روایت می‌کند که با چاقوهای ریز و درشت پر شده. اینجا نمایشگاه «انسان دشواری وظیفه…

ادامه

برنامه‌ی پنج‌ساله بدهید، پول می‌دهیم

یک‌بار که مربی بساط کتابخوانی را انداخته بود کنار روستا و بچه‌ها گرم خواندن بودند یک گله گوسفند و بز از راه رسیدند و دوره‌شان کردند. بچه‌ها می‌خندیدند. گوسفندها یکی یکی راهشان را گرفتند و رفتند اما یکی‌شان چنان با دقت به کتاب داستان نگاه می‌کرد که تا ساعت‌ها باعث…

ادامه