نت‌هایی خارج از ملودی

آدم‌ها ترجیح می‌دهند او را نبینند، مردی را که تا کمر خم شده توی سطل بزرگ زباله و آشغال‌ها را هم می‌زند. لکه‌های چرک و چرب به‌زحمت روی لباس‌های سر تا پا سیاهش دیده می‌شوند. برخلاف لباس‌های کهنه و کثیف و پاره‌اش موهایی مرتب، تمیز و شانه‌شده دارد. کیسه‌های زباله…

ادامه

چگونه یاد گرفتم از سه‌تار بمب‌اتم بسازم

روز چهارشنبه ۲۶ شهریور بعضی روزنامه‌نگاران این پیامک را از محمد معتمدیِ خواننده دریافت کردند: «دوستان عزیز خبرنگارم با سلام. گروه هم‌آوایان از هواپیمایی ایران‌ایر برای رفتار دور از شأن و خلاف ‌قانون قصد شکایت دارد. ایران‌ایر برای همراه داشتن ساز با رفتاری نا‌مناسب مانع سوار شدن و …» بعد…

ادامه

من اینجا نیستم

این روزها، یعنی دقیقاً همین روزها که یک‌میلیارد و هفتصد‌میلیون گوشی هوشمند در دست هفت‌میلیارد نفر جمعیت کره‌ی زمین است و روزانه ۳۵۰ ‌میلیون عکس در فیسبوک و چهل ‌میلیون عکس در اینستاگرام بارگذاری می‌شود، و در مقابل‌ این تعداد می‌شود از آمارهای ناچیزی مثل یک‌میلیون و چهارصدهزار عکس روزانه…

ادامه

یک کلیک برای آرزوها

«از این مددجو حمایت می‌کنم.» روی مربع کنار این جمله که کلیک کنی راهی پیدا می‌شود به رویاهای کودکانه‌ای که در هزارتوهای نداری معنا می‌شود.  «ندارم… نمی‌توانم… نمی‌شود…» دایره‌ی معیوبی که فقر را در فقر نگه می‌دارد و آینده‌ی این بچه‌ها را با همه‌ی استعدادهایشان جدا از سرنوشت محتوم پدرومادرانشان…

ادامه