چیزی توی کشو نیست

می‌گویند سانسور توهین به شعور مخاطب است، اما هر جور حساب کنیم دیگر برای ما این‌طور نیست، پذیرفته‌ایم که چند نفر بعد از صاحب اثر و ناشر، کتاب را بخوانند و هر جایی را که فکر کردند لازم است خواننده نداند و نخواند، قلم بکشند و بعد تازه نوبت ما…

ادامه

خاطراتی از یک اسفنج

روبرتو بولانیو را امروز بعد از نویسندگان مطرح نخستین نسل شکوفای ادبیات آمریکای لاتین، مثلاً گابریل گارسیا مارکز و خورخه لوئیس بورخس، مهم‌ترین نویسنده‌ی برخاسته از امریکای لاتین می‌دانند، نویسنده‌ای که بار دیگر توجه دنیا را به ادبیات این تکه از جهان جلب کرد و الهام‌بخش نویسنده‌های جوان بسیاری در کشورهای…

ادامه

گِراب، چشمه‌ی آرزوها

چشمه‌ی گراب رنگ‌به‌رنگ می‌شود و از کنار ویرانه‌های باقیمانده از روستای گراب می‌گذرد، در نخلستان‌ها می‌پیچد و در لابه‌لای تپه‌ماهورهای بهبهان دور می‌شود. بوی گوگرد هوا را پر کرده. از بالای تپه‌ها تأسیسات ناتمام‌رهاشده در دشت پیداست. تنها کارکرد این ساختمان بزرگ که روزی قرار بود تأسیسات آب‌درمانی و تفریحگاه…

ادامه

بدو بنویس

خیلی‌ها دوست دارند رمان بنویسند، هر کدام هم دلیلی برای خودشان دارند. یکی می‌خواهد مشهور بشود، یکی می‌خواهد پیامش را به دیگران برساند، یکی می‌خواهد پول دربیاورد و یکی هم دلش می‌خواهد کتابی نوشته باشند. اما بیش‌تر وقت‌ها ناشران تمایلی ندارند نوشته‌های نویسندگان ناشناخته را چاپ کنند، به‌ویژه اگر خیلی…

ادامه