«یک بار در سال هم ضرر دارد»

آن‌قدر از در و دیوار روزنامه‌فروشی مجله و روزنامه آویزان است که کسی  به کتابی که در آن همهمه، خاموش و خفته منتظر مشتری است، توجه نمی‌کند. مشتری‌هایش هم مثل خودش؛ کسی آن‌جا هوس ورق زدنش را نمی‌کند، احتمالاً از قبل نشانش می‎کنند، برش می‌دارند، و سریع پولش را حساب…

ادامه

داد زدن ارتباط را قطع می‌کند

یادداشت‌هایی که بچه‌هایم برای من می‌نویسند خیلی عزیزند. چه زمانی که خرچنگ‌قورباغه با یک ماژیک روی کاغذهای یادداشت می‌نویسند و چه زمانی که روی کاغذهای خط‌دار خوشنویسی کرده باشند. اما بهار گذشته شعری که از دختر بزرگم در روز مادر گرفتم مرا عمیقاً تحت‌تأثیر قرار داد. خط اول نفسم را…

ادامه

دیوارهای شهر متولی دارند

یک)‌ به روایت مخاطبان کیسه‌های زهواردررفته‌ی آبی‌رنگشان را از روی شانه‌ی لباس‌های نخ‌کش‌شده زمین می‌گذارند و به دهان «طلا» که در عکس باز مانده خیره می‌شوند؛ ردیفی از دندان‌های سیاه و پوسیده روبه‌رویشان است و زیر عکس فقط یک جمله مرقوم شده: «دروازه غار». ـ می‌شناسیدش؟ با هم می‌گویند: «نه.»…

ادامه

دنیاهای موازی کتلت و سیب‌زمینی سرخ‌شده

کتلت‌ها توی روغن جیلیز و ویلیز می‌کنند و یکی‌یکی سرخ می‌شوند. نمی‌دانم چرا یک‌دفعه احساس می‌کنم که حتماً باید سیب‌زمینی هم سرخ کنم برای کنار کتلت‌ها، از توی سبد دو تا درشتش را انتخاب می‌کنم. وسط پشت‌ورو کردن کتلت‌های توی تابه و پوست گرفتن و خلال کردن سیب‌زمینی‌ها، از توی…

ادامه