یک‌شبه برای نود هزار نفر پرچم دوختند

یکی دو روز مانده به مسابقه، نود متر پارچه‌ی سبز و سرخ و سیاه خریدند و شبانه در کارگاه‌ها دوختند تا نود هزار تماشاچیِ بازی تیم ایران و افغانستان در یک‌شنبه نهم فروردین ورزشگاه آزادی را حیران کنند. این تماشاچیان در تشویق تیم ملی کشورشان آن‌قدر بی‌تجربه بودند که تنها…

ادامه

شریان‌های شکافته

فاکتور انعقاد خون تمام شده و خونریزی‌های روزانه بند نمی‌آید. این‌جا خاورمیانه است و ما روزی صد‌ها لیتر خون از دست می‌دهیم. زندگی‌مان شده یک عمر به درد خندیدن و هر روز فرخنده مردن. یک روز در کابل می‌میریم؛ در جوار آرامگاه شاه دوشمشیر. آن‌جا یک تعویذنویس ازخدابی‌خبر به ما…

ادامه

زندگی در کلبه‌ی سورتمه‌ای

در ساحلی زیبا با ماسه‌های سفید، در کُرُماندلِ پنینسولا در نیوزیلند، کلبه‌ای زیبا وجود دارد. این سازه‌ را از فاصله‌ی نزدیک باید دید؛ کلبه‌ای ساخته‌شده از چوب محکم درخت ماکروکارپا، که در رمل‌های ساحلی آرام گرفته، چگونه می‌تواند برای یک خانواده‌ی پنج‌نفره کاربرد زندگی داشته باشد. این کلبه تنها چهل…

ادامه

غرور انسان‌ها را فراموش نمی‌کنم

[layerslider id=”14″] … دارم به خیال خودم می‌گویم چطور شد که عکاس شدم، متوجه شده‌ام که همیشه دلم می‌خواسته آنچه را دیده‌ام، دیگران هم ببینند، دیگران هم در این ذوق‌زدگی سهیم شوند، خیلی وقت‌ها یاد شباهت خودم و زوربا می‌افتم وقتی در سفری که همراه اربابش به جزیره‌ی کرت می‌رفت…

ادامه