راننده پانصدتومانی را از مسافر میگیرد و نگاهی به آن میاندازد، بعد در آینه نگاه میکند: «خانم اینکه دویست تومانش نیست!» گوشهی پول پاره است و زن ناچار است هرچه در کیف دارد بیرون بریزد تا اسکناس دیگری پیدا کند. خیلیها در رفتوآمد روزانه به اسکناسهای بدون گوشهای برخوردهاند، پولهایی…
ادامه