سال ۲۰۱۱ آدم خوشحالی بودم. نامزد داشتم، شغل داشتم، خانه، و یک بار هم که شده، استثنائاً پول. اوضاعم خیلی ایرادی نداشت ــ و خیلی نگذشت که همین برایم مایهی اضطراب شد. سرِ پروازی از نیویورک به آلمان (داشتم میرفتم بهیاریِ کمکهزینهای شش ماه را در لایپزیک سر کنم)، که…
ادامه