ما کلمات را در بسیاری از مواقع بهطور عادت و یا تعارف برای اشخاص به کار میبریم. مانند : استاد، معلم، مهربان، رفیق، مسئول و … اما هستند کسانی که همهی این صفات در مورد آنها مصداق دارد. اکبر عالمی یکی از این افراد بود. این مطلب را نه من…
میگویم کاشکی اداره ثبت احوال میشد حقیقتاً احوالات آدمی را ثبت کند. البته نه هر آدمی، آدمهای خوشاحوال. که احوالاتشان بهراستی موجب ارتقای حال دنیا میشود. تو گویی که خود، مامورِ «حوّل حالنا» باشند. آنهایی که حضورشان جادو میکند. به طرفهالعینی حول حالنا میکنند. خوشاحوالت میسازند. کاشکی ثبت احوال «این…
چگونه وارد کار مطبوعاتی شدی؟ سال ۳۳ در فتوپالاس کار میکردم که مرکز توزیع عکس خبری در مطبوعات بود. فتوپالاس آنزمان عکسهای مجلات «امید ایران»، «کاوه»، «سپید و سیاه»، «روشنفکر»، «تهرانمصور» و مطبوعات دیگر را تدارک میکرد. یعنی مجلهها به فتوپالاس عکس سفارش میدادند و عکاسان این مؤسسه عکسهای لازم…
در مسجد حجتابنالحسن (ع) و ختم همسر و دخترش، بعد از چند سال باقر زرافشان را دیدم. پیش از آن، از امریکا که برگشتم، روزی او را با بلوری و محمد دهقانی دیده بودم. همان باقری بود که در یاد داشتم. بگو و بخند، رک، شوخوشنگ و چاقتر از پیش.…