«دو بار لحظهی مرگ را در زندگیام تجربه کردم. یک بار وقتی گلوی برادر شهیدم را بوسیدم و یک بار وقتی که زمینخوارها آمده بودند و میخواستند که خانهی «آوای ماندگار» را خراب کنند. وضعیت بسیار بدی بود. روی همین پلهها نشسته بودم و داد میزدم، میگفتم که نمیگذارم این…
ادامه