من دیدم که هر کس میگوید «رُم» هنوز نامِ جهان را صدا میزند. اینگه بورگ باخمن نمیدانستم کجای آنهمه خیابانهای ناشناختهی آشنا را دنبال تو بگردم. رُم شهر آشنایی بود و احساس غربت نمیکردم. «تعطیلات رُمی» را دیده بودم. با فیلم خیابانهایی را گشته بودم به روزگاری که خود…
ادامه