«تهران را برای همیشه ترک میکنم.» کنار این جمله، او یا کسان دیگر عکس ماشین و درخت کشیدهاند. جملهها و نقاشیها مرتب و در یک جهت نیستند. هر کس هر جا که قدش رسیده یا سفیدی دیده چیزی به تابلو اضافه کرده. نفسِ دیوار بند آمده از این همه گلایه:…
«پل چهارراهِ مخبرالدوله، چهارطرفِ چهارراه را به هم متصل مىکرد. وقتى بالاى پل ایستادم، رو به ضلعِ جنوبى به کوچهاى پر از لباسِ عروسى فروشى خیره شدم. کمى راستتر روبهرویم، ساختمانى حداقل مربوط به صد سالِ پیش. ویترینى داشت که جلویش را برگهاىِ درخت پوشانده. رمز و رازى در معمارى…
نگاهِ زیارت، هزار ساله است. پیر از رنجهای سالخورده، از جنگهای بیپایان، از آوارگیِ روزمره، حتی از شبیخون همان شب فروردینی. چروک گونهها شیارِ دربهدری است و سرمه، شالودهی چشمهای ترسزده. تن به قبای سبزِ سیر، دستها به حنا و النگوهای مسی آیه بندش، جرینگ دردهای خفتهی زن افغان. زیارت…
نمایشگاه ورسوس در خانهی هنرمندان را، که چارچوب آثار نقاشی هنرمندان زیر سی سال را برای خود تعیین کرده است، میتوان مروری کلی بر رویکردهای هنر معاصر ایران دانست. عنوان «ورسوس»، که بدون توضیحی خاص ارائه شده، شاید بیشتر به دلایل نامآوایی (مشابه برخی برندهای تجاری) انتخاب شده باشد؛ اگرچه…