سیزده سال پیش که اولین بار «کسی نیست همهی داستانها را بهیاد بیاورد» را دیدیم، یادم است در سرمای زمستان وقتی از تالار نمایش بیرون آمدیم، نگاهی به همدیگر انداختیم و هر دو در چهرهی همدیگر بهت دیدیم. نمایش بامزگیهایی هم داشت، جاهایی خندیده بودیم، یک جایش نفسمان بند آمده…
ادامه