کاکوُرث شهری است داستانی وسطِ انگلستان که هری همراهِ خاله، شوهرخاله، و پسرخالهاش دادلی یک شب را در هتل رِیلویوی…
«...مشکل موجودات زنده همینه. زیاد نمیمونن. یه روز بچه گربهت میمیره، یه روز گربهی پیرت. بعد فقط خاطراتشون میمونه. و…
اگر هنرمندی تازهکار هستید و اثری واقعاً منحصربهفرد خلق کردهاید، طبیعتاً زمانی وقتش میرسد که بخواهید آن را به نمایش…
شاید کمی افکار وندالیستی در همهی ما باشد. اما شاید به ذهن آدم نرسد که روزی بتواند روی مجسمهی یکی…