خون همایونی

خون آرام‌آرام می‌غلتید و نقش می‌انداخت میان شلوغی و هیاهویی که آن بیرون در زاویه برپا بود؛ روی سنگ‌های زمین…

9 سال ago

شب‌نشینی با صاعقه‌ها

فرسنگ‌ها برخلاف جهت مراکز هنری دنیا، باید به سمت بیابان حرکت کنید تا به «دشت آذرخش» برسید. مانند سفری زیارتی…

9 سال ago

پسری که روز تولدش بود

اخیراً سه داستان از سلینجر منتشر شده که خیلی ساده و صریح در تقدیم‌نامه‌ی آن نوشته: این داستان‌ها تا 27…

9 سال ago

شبِ گنجشک

وقتی میان نارنجیِ چرکیِ غروب و سیاهیِ بورشده‌ی شب آخرین مرحله‌ی سفره‌ی زنانه‌ی به پایان می‌رسد، جوان‌ترها می‌روند، بالای شصت‌ساله‌ها…

9 سال ago