Categories: فرهنگ و هنر

چشمک می‌زنم جواب بده

تهران پنج‌شنبه باز هم جوگیر بود، این ‌بار البته نه آن‌طوری که خیابان‌ها بند بیاید، این‌بار این شور اهالی تهران حاصلی هم داشت و دخل کتاب‌فروشی‌ها را حسابی پر کرد، همین‌که نویسنده و مترجمی در کتابفروشی حاضر بود باعث می‌شد چند ده جلد از کتابش فروخته شود و خیلی‌زود صف گرفتنِ امضا همان‌جا درست می‌شد. خیلی‌ها برای دیدن محمود دولت‌آبادی شال و کلاه کرده بودند، مجموعه‌های شعر احمدرضا احمدی هم جزو پرفروش‌ها بود. از این کتابفروشی به آن کتابفروشی راسته‌ی کریم‌خان لیست پرفروش‌ترین‌ها زمین تا آسمان با همدیگر فرق داشت، گاهی هم صاحب اثر در کتاب‌فروشی نبود اما کتابش همان اول صبح تمام شده بود، مثل «هفت فیلم‌نامه از اصغر فرهادی» که مشتری‌های ظهر و عصر نشرچشمه گیرش نیاوردند. با این‌همه کتاب‌های جدید هم روی پیشخان کتابفروشی‌ها چشمک می‌زدند و آن‌هایی که حرفه‌ای‌تر بودند و فقط برای فراخوان ۲۹ آبان و آخرین روز هفته‌ی کتاب به دعوت احمد مسجد جامعی گذرشان به کتابفروشی نیفتاده بود، سراغ این عنوان‌ها را هم می‌گرفتند:

«نامه‌های پرتب‌وتاب»، خورخه لوئیس بورخس، ترجمه‌ی نجمه شبیری، نشرمشکی. «هزارتوهای بورخس» با ترجمه‌ی احمد میرعلایی برای همیشه خورخه لوئیس بورخس آرژانتینی را آن‌بالا در صدر ادبیاتی نشاند که مخاطبانِ جدیِ ادبیات ایران باید بخوانند. از همان اول هم خواننده‌ی فارسی‌زبان فهمید با نویسنده‌ی یکه‌ای طرف است. بعدترها با ترجمه‌های طاهر نوکنده و کاوه سیدحسینی و کاوه میرعباسی با دنیای بورخس بیش‌تر آشنا شدیم. حالا این کتاب نامه‌های بورخس است، هفتادویک نامه که بخشی‌شان را به زبان فرانسه نوشته و بخشی را به اسپانیولی. نامه‌های بورخس را همسرش بعد از مرگ او  منتشر کرده، هفتاد و یک نامه‌ای که بورخس ظرف سه سال به موریس آبراموویچ و خاکوو سوردا نوشته است. آبراموویچ همکلاسی ژنوی بورخس بود و سوردا هم دوست او در اسپانیا.

«هیولاخوانی»، نغمه ثمینی، نشرافراز. نغمه ثمینی جزو انگشت‌شمار نمایشنامه‌نویسانی است که تماشاچی‌های تئاتر به صرف حضور نامش در بروشور یک تئاتر تماشاچی بلیت را می‌خرند. اوایل پاییز امسال نمایشنامه‌ی «هیولاخوانی» او به کارگردانی محمد یعقوبی در تئاترشهر اجرا شد و خیلی‌ها به تماشایش نشستند، اما با خواندن نمایشنامه‌ی ثمینی است که ساختار هزارتو و ابعاد چندگانه‌ی شخصیت‌هایش خودشان را نشان می‌دهند. ثمینی متخصص دستمایه‌ کردن تاریخ برای نوشتن یک نمایشنامه است اما «هیولاخوانی» در فضایی متفاوت از آن‌چه پیش‌تر از او خوانده‌ایم می‌گذرد، او این بار از سانسور می‌گوید، از سانسوری که منشأ اولیه‌اش خودسانسوری است.

«صبحانه‌ی قهرمانان»، کورت ونه‌گات، راضیه رحمانی، نشر ققنوس. کورت ونه‌گات هم خودش را با «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» و «شبِ مادر» و «گهواری گربه» در بازار کتاب ایران بیمه کرده ، حالا هر کتاب تازه‌ای از او خیلی زود به ویترین کتابفروشی‌ها راه می‌یابد و خواننده حتا این خطر را می‌پذیرد که اگر مترجم کتاب آقای ونه‌گات را هم نمی‌شناسد، محض گل روی نویسنده بختش را برای خواندن رمانی تازه از او امتحان کند. «صبحانه‌ی قهرمانان» هم یکی از رمان‌های مشهور اوست، رمانی در حال‌وهوای طنز که ونه‌گات در آن هر فیلی دلش خواسته هوا کرده. دو پیرمرد سفیدپوست پیزوری و لاغراندام در سیاره‌ای به حال احتضار زندگی می‌کنند و قرار است همدیگر را ببینند. نویسنده از همان اولین صفحه‌های کتاب پایان داستانش را تعریف کرده و با هزارویک تکنیک جذاب خواننده‌اش را مشتاق نگه می‌دارد و خیلی وقت‌ها هم از ته دل می‌خنداندش.

«زمستان»، جان اشتاین‌بک، ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی، نشرمروارید. «زمستان» عنوان کوتاه‌شده‌ای است که مترجم برای آخرین رمان جان اشتاین‌بک با نامِ اصلیِ «زمستانِ نارضایتی‌های ما» انتخاب کرده. اشتاین‌بک این آخرین رمانش را سال ۱۹۶۱ منتشر کرد و عنوان کتابش را از دو خط اول نمایشنامه‌ی «ریچاردسوم» شکسپیر وام گرفته. داستان حول محور قهرمانی به نام اتان آلن هاولی می‌گذرد، مردی که روزگاری از طبفه‌ی اشراف لانگ‌آیلند بود اما حالا کارمند یک فروشگاه مواد  غذایی شده، با خانواده‌‌ای سخت درگیر مسائل روزمره. هاولی به صداقت فکر می‌کند، اما پول نمی‌گذارد دایره‌ی اخلاق برای او تعریفی مشخص داشته باشد، و خیلی زود همه‌چیزش هم به یغما خواهد رفت.

ممکن است کتاب‌های دیگری هم امروز تمام شده باشند. تا همه‌چیز به یغما نرفته، بشتابید به‌سمتِ کتابفروشی‌ها.

عکس از حمید فروتن/ایسنا

شبکه آفتاب

Recent Posts

ساعتی با آزاده مدنی در دنیای نقاشی‌هایش

این قرار است گام اول از مجموعه‌ای گفت‌وگو با تعدادی از نقاشان و عکاسان معاصر…

2 روز ago

اضطراب سیستماتیک، مبارزات پست‌مدرن و ایرانِ معاصر

فضای رایج اضطراب را در وجهی روان‌شناختی مفهوم‌پردازی می‌کند و راه‌حل‌های مواجهه با آن را…

1 هفته ago

واهمه‌های با نام و نشان

آغاز هر سال، کورسویی از امید در دل‌ها زبانه می‌کشد؛ که شاید امسال سال دیگری…

2 هفته ago

پدری در میان هیپی‌ها

فیلم صراط (Sirât) چهارمین فیلم بلند سینمایی اولیور لاشه از جمله‌ فیلم‌هایی است که این…

3 هفته ago

سرزمین بی‌روایت، مردمان بی‌تفریح

بیراه نیست اگر بگوییم تشکیلات دولتی تنها در دهه‌ی شصت و در نبود رسانه‌های رقیب…

4 هفته ago

دو زبان، دو دلهره

و لی لُغتان، نسیت بأیهما كنتُ اَحلم. دو زبان دارم که از یاد برده‌ام به…

1 ماه ago